دنیای من : نازنین و غزل و افسانه

دوستدار همیشه گی نازنین و غزل و افسانه

دنیای من : نازنین و غزل و افسانه

دوستدار همیشه گی نازنین و غزل و افسانه

قشنگن نگاه کن

دلم ای دوست به غوغای تو چه کند

کشته ی عشق تو با تیر ملامت چه کند

 

 


آرام کی گیرد دل دیوانه ی من

پندش مده بندش منه در خانه ی من

سر گرم های و هوی خود میماند امشب

این مایه ی شور وشر مستانه ی من

در خلوت شبهای خاموشی که دارم

جز غم نکوبد حلقه بر کاشانه ی من

سر میکشد چون شعله از جانم غم ودرد

زان خنده ی گرم تو در پیمانه ی من

در ساغر اندوه من یاد تو جوشد

وای از تو وای از ساغر رندانه ی من

خالی نمی ماند صدف از گوهر اینجا

با یاد تو ای نازنین دردانه ی من

مارا پری افسون غمها می فریبد

پایان ندارد لاجرم افسانه ی من

راه که میزنی  مزن مطرب آشنای من

بسته ره طرب ببین قصه مگو برای من

هر نفسی که می رود همنفسی ز پا برد

دست بنه ز تار جان بند منه به پای من

رخصت ماندنی ترا فرصت  رفتنی مرا

شب همه شب طلب کند خسته دل از خدای من

با بی تو بودنی نی که تو خود همه منی

راست بگو بگو بی تو کجاست جای من

خانه ی  تنگ سینهام  خلوت یاد یار شد

آیه ی عشق می دمد ذکر تو در سرای من

دمدمه ی تو می دمد در دل نی ستان عشق

همهمه ای که میرود بر لب خشک نای من

هی هی سر خوشان شود در خم خم نشسته می

خنده باده می شود گریه های من

پیکره ی خیال بین سایه فکنده بر زمین

خاک نشین خسته ای آ مده رهگشای من

 


یه پسره خوب باید :


من شما رو اندازه این دلم که برای شما می تپه دوست دارم...


عشق یعنی مستی و دیوانگی 
عشق یعنی با جهان بیگانگی
عشق یعنی شب نخفتن تا سحر

عشق یعنی سجده ها با چشم تر 

عشق یعنی سر به دار آویختن
عشق یعنی اشک حسرت ریختن

عشق یعنی در جهان رسوا شدن

عشق یعنی مست و بی پروا شدن

عشق یعنی سوختن یا ساختن

عشق یعنی زندگی را باختن

عشق یعنی انتظار و انتظار 

عشق یعنی هرچه بینی عکس یار
عشق یعنی دیده بر در دوختن

عشق یعنی در فراقش سوختن

عشق یعنی لحظه های التهاب

عشق یعنی لحظه های ناب ناب

عشق یعنی سوز نی ، آه شبان

عشق یعنی معنی رنگین کمان

عشق یعنی شاعری دل سوخته

عشق یعنی آتشی افروخته

عشق یعنی با گلی گفتن سخن

عشق یعنی خون لاله بر چمن

عشق یعنی شعله بر خرمن زدن

عشق یعنی رسم دل بر هم زدن

عشق یعنی یک تیمّم، یک نماز

عشق یعنی عالمی راز و نیاز 

عشق یعنی......


دلم میخواست بازم تو رو


یه شب تو خواب میدیدمت


مثل گلای نیلوفر


از روی آب میچیدمت


بازم میشد با هم دیگه


کنار دریا بشینیم


یا بپریم به آسمون


آبیه عشق رو ببینیم


دلم میخواست با هم دیگه


تنهایی رو غال بزاریم


دل بکنیم از این قفس


برای هم بال بزاریم


سر بزاریم رو دوش هم


برای هم گریه کنیم


با همه مهربون باشیم


برای هم گریه کنیم


یه پل رو آبا بزنیم


دو رنگی رو دور بزنیم


به مرکز عاشق شدن


نقطه پرگار بزنیم


بگیم به هم از دل و جون


من میمونم تو هم بمون


نریم سراغ دیگرون


پا نزاریم رو عهدمون


اگه یکیمون بمیره


اون یکی آروم نگیره


اون یکی آروم نگیره


عاشق بمونه تا که هست


چون که به عهدش اسیره


یعنی اینا خیالیه


فقط یه قاب خالیه


یعنی اینا خیالیه


فقط یه قاب خالیه


داشتن تو برای من آرزوی محالیه


داشتن تو برای من آرزوی محالیه


کاشکی میشد که رویاهام رنگ حقیقت بگیرن


تموم درد و غصه ها تو جای سرد بمیرن


کاشکی میشد که تا ابد من و تو مال هم باشیم


برای پرواز از قفس پرای بال هم باشیم


دلم میخواست بازم تو رو


یه شب تو خواب میدیدمت


مثل گلای نیلوفر


از روی آب میچیدمت


بازم میشد با هم دیگه


کنار دریا بشینیم


یا بپریم به آسمون


آبیه عشق رو ببینیم


بگیم به هم از دل و جون


من میمونم تو هم بمون


نریم سراغ دیگرون


پا نزاریم رو قولمون


اگه یکیمون بمیره


اون یکی آروم نگیره


اون یکی آروم نگیره


عاشق بمونه تا که هست


چون که به عهدش اسیره...


عاشقم من عاشقی بیقرارم


   کس ندارد خبر از دل زارم


   آرزویی جز تو در سر ندرم


   من به لبخندی از تو خرسندم


   مهر تو ای مه آرزو مندم


   بر تو پایبندم


   از تو وفا خواهم


   من ز خدا خواهم


   تا ز رهم بازم جان


   تا به تو پیوستم


   ا ز همه بگسستم


   بر تو فدا سازم جان


   تا به تو پیوستم


   از همه بگسستم


   بر تو فدا سازم جان


بود مردی شیر دل خصم افکن                           گشت سالی پنج عاشق بر زنی

داشت بر چشم آن زن همچون نگار                     یک سر ناخن سپیدی آشکار

زان سپیدی مرد بودی بی خبر                            گر چه بسیار بر اکندی نظر

مرد عاشق چون بود در عشق زار                      کی خبر دارد ز عیب چشم یار

بعد از آن زن درد لش نقصان گرفت                     کار او بر خوشتن آسان گرفت

پس بدید آن مرد عیب چشم یار                          این سپیدی گفت کی شد آشکار

گفت آن ساعت که شد عشق تو کم                     چشم من عیب آن زمان آوردهم

چون تو را در عشق نقصان شد پدید               عیب در چشمم چنین زان شد پدید

 


بیا برگرد تا خونه از عادتت سیر نشده

                                       تا نگام با یک نگاه تازه در گیر نشده

بیا تا اومدنت دیر مشده

                                 دلا دلگیر نشده

                              تا هنوز فاصلمون جوونه و پیر نشده....

 



کاش می شد سه چیز را از کودکان یاد بگیریم:

 

بی دلیل شاد بودن و پای کوبیدن*

همیشه سرگرم کار بودن و بیهوده ننشستن*

حق و خواسته خود را با تمام وجود خواستن و فریاد زدن


لحظه لحظه می رود ، عمر بی مثال من

  من چه غافلم از او ، او چه بی خیال من

  من چه خسته مانده ام در مسیر این سفر

  او چه دور می شود از طریق حال من

  فرصتی نمانده تا، آخرین نگاه ،  آه

  این شتاب تند عمر ، کی دهد مجال من

  یک سکوت ناگهان، یک غروب ناتمام

  می شود تمام این ، عمر بی نوال من

  ای دل ار به راه عشق، پایدارتر شوی

   جاودانه می شود، گوهر کمال  من

  بعد از این من و گل روی مهربان دوست

                              عمر من فدای تو ، عشق بی زوال من


بانوی قصه های شبانه ! ترانه پوش !


بنشین کنار من ، غزلی تازه دم بنوش !

 

بنشین کنار من ، نفسی تازه کن ، بخواب


در من بپیچ دختر زیبای دیرجوش !

 

با من بجوش ! قُل قُل صد بوسه ! غلغله !


غوغایی از تو می شود این شب ، شب خموش

 

در من شبیه کولی شبگرد کوچ کن


بگذار کوله بار دلت را به روی دوش

 

چوپان واژه واژه من باش در شبی


که می رسد صدای شغالان از آن به گوش

 

بردار باز نی لبک باد را ؛ بزن


از میش ِماه ، شیر ِجنون و عطش بدوش !

 

رو کن به آسمان ، به زمین اقتدا نکن


در کار گِل نباش ، برای دلت بکوش

 

مردم به فکر قصر شنی روی ساحل اند


عاشق به فکر وسعت دریای روبه روش

پارو بزن ! نه... منتظر بادها نباش !


یک قایق است و کثرت امواج پر خروش !

هی غصه می خوری که چه؟!...عشق از سرم

گذشت !


ما نیستیم مشتری شهر غم فروش

پالان غم کج است ، تو بر رخش عاشقی

 
بگذار زین و بگذر از این قاطر چموش !

عشق است شوکران و بمیریم اگر : شهید !


غم ، سم خودکشی حقیرانه : مرگ موش !!


 

نظرات 1 + ارسال نظر
someone یکشنبه 29 بهمن 1385 ساعت 11:55 http://yaveh-gooyan.blogsky.com

انتخاب های خوبی بود .
موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد