http://i39.tinypic.com/vpytr4.jpg

 

گفته بودم بر می گردم اما ...

 

کاش شب رو برای رفتن انتخاب نکرده بودم

 

اون شب انگار یکی فردا رو پنهون کرده بود

 

اون شب انگار یکی  ساعت رو خواب کرده بود

 

اون شب انگار یکی اسرار می کرد برو

 

اون شب انگار یکی ماه رو رو شونه های من آویزون کرده بود

 

کاش می تونستم اون لحظه رو پس بگیرم

 

کاش می تونستم با تو باشم

 

کاش شب رو برای رفتن انتخاب نمی کردم

 

نمی دونم چرا اینجام

 

راه برگشت من کجاس؟

 

اینجا انگار خدا با آدم قهره

 

بغض کردم اما نمی دونم چرا نمی تونم گریه کنم

 

من اشتباه کردم

 

پس توهم اشتباه کن

 

شب رو برای رفتن انتخاب کن

 

من راه برگشت رو نمی تونم پیدا کنم

 

پس تو راه رفتن رو گم کن

 

اینجا بیابونه

 

بیابونی که روزاش خورشید نداره

 

بیابونی که شباش ماه و ستاره نداره

 

رسیدی اسم منو فریاد بزن...