ای کاش ...

بیاد بوی دستهایت می گریم

ای کاش معلم هندسه بودم تا به تو اثبات می کردم که چگونه شعاع نگاهت از مرکز قلبم می گذرد.

ای کاش معلم جغرافیا بودم تا به تو می فهماندم که خوش آب و هواترین نقطه آغوش گرم توست.

ای کاش معلم دینی بودم تا که اثبات می کردم که تو را دوست دارم و فقط تو را می پرستم.

ای کاش معلم شیمی بودم تا وجودم را با وجودت چنان حل می کردم که توسط فرمولی از هم تجزیه نشود.

ای کاش معلم تاریخ بودم تا تمام درهای قلعه های شاهنشاهی را به روی تو باز می کردم.

ای کاش معلم عربی بودم تا که ندای اَنا نَجیبُکَ را سر می دادم.

ای کاش معلم ریاضی بودم تا خوبی را در خوشبختی ضرب می کردم و جدایی را از هم کم می کردم.

ای کاش معلم انگلیسی بودم تا که فریاد می زدم I Love You

ای کاش...