کلاف سر در گم سرنوشتم را گره کوری زدند که حتی برای لحظه ای باز نخواهد شد
دیروزترها مسیر قصه هایم جاده ای بود تا به خورشید پاکیها و مهربانیها
و امروز بیراهه ای است به شوره زار تردید و بدگمانی
ازهمه ی داشته ها و نداشته هایم دل کندم.... خسته به کوره راه زندگی رسیده ام
نه راهی به پشت سر دارم و نه راهی در پیش رو
نه آغازی برایم مانده و نه به پایان رسیده ام
خدایا یاری ام کن تا گره کور زندگی را بگشایم و در این بیراهه هستیم را نبازم
|