خدایا من در کلبه ی فقیرانه ی خود چیزی دارم که تو در عرش کبریایی خود نداری من چون تویی دارم تو چون خودتی نداری !
هرگز به خدا نگویید خدایا من مشکل بزرگی دارم به مشکل بگویید من خدای بزرگی دارم۰
درون شهری که مردانش عصا از کور می گیرند
من دیوانه عاقل محبت جستجو کردم
برای خواب معصومانه ی عشق
کمک کن بستری از گل بسازیم
برای کوچ شب هنگام وحشت
کمک کن با تن هم پل بسازیم
-----------------------------
کمک کن سایه بونی از ترانه
برای خواب ابریشم بسازیم
کمک کن با کلام عاشقانه
برای زخم شب مرهم بسازیم
----------------------------
بذار قسمت کنیم تنهایی مونو
میون سفره ی شب تو با من
بذار بین من و تو دستای ما
پلی باشه واسه از خود گذشتن
-----------------------------
تو رو می شناسم ای شبگرد عاشق
تو با اسم شب من آشنایی
از اندوه تو و چشم تو پیداست
که از ایل و تبار عاشقایی
-----------------------------
تو رو می شناسم ای سر در گریبون
غریبگی نکن با هق هق من
تن شکستتو بسپار به دست
نوازش های دست عاشق من
-----------------------------
بذار قسمت کنیم تنهایی مونو
میون سفره ی شب تو با من
بذار بین من و تو دستای ما
پلی باشه واسه از خود گذشتن
------------------------------
به دنبال کدوم حرف و کلامی
سکوتت گفتن تمام حرف هاست
تو رو از تپش قلبت شناختم
تو قلبت قلب عاشق های دنیاست
------------------------------
تو با تن پوشی از گلبرگ و بوسه
منو به جشن نور و آینه بردی
چرا از سایه های شب بترسم
تو خورشید و به دست من سپردی
-------------------------------
بذار قسمت کنیم تنهایی مونو
میون سفره ی شب تو با من
بذار بین من و تو دستای ما
پلی باشه واسه از خود گذشتن
------------------------------
کمک کن جاده های مه گرفته
منه مسافر و از تو نگیرن
کمک کن تا کبوترهای خسته
روی یخ بستگی شاخه نمی رن
---------------------------------
کمک کن از مسافرهای عاشق
سراغ مهربونی رو بگیریم
کمک کن تا برای هم بمونیم
کمک کن تا برای هم بمیریم
------------------------------
بذار قسمت کنیم تنهایی مونو
میون سفره ی شب تو با من
بذار بین من و تو دستای ما
پلی باشه واسه از خود گذشتن
غروب عاشقان رنگش طلایست
اگرچه آخرش رنگ جداییست
صد سال بعداز مرگ من
گربشکافی قبرمن
خواهی شنید از قلب من
دوستت دارم ای عشقمن