دنیای من : نازنین و غزل و افسانه

دوستدار همیشه گی نازنین و غزل و افسانه

دنیای من : نازنین و غزل و افسانه

دوستدار همیشه گی نازنین و غزل و افسانه

عشق چیست ؟


عشق چیست؟ چه واژه ی غریبی ! چرا همه عاشق می شوند ؟ چرا عاشق ها جدا می مانند ؟ چرا عشق به معنای رنج و عذاب و جدایی است ؟ آری من عاشق شدم ،عاشق تر از همه می دانم که باور نمی کنی . اما من عاشقم ، عشقی که هیچ وقت نمیمیرد ! عاشقی که هیچ وقت عشقش را فراموش نمی کند،عاشقی که معشوقش از عشق او نسبت به خودش خبر ندارد . عاشقی که حتی نمیداند که معشوقه ی او عاشقش است یا نه ؟ نمی ترسم از هیچ چیز نمی ترسم از هیچ کس برای رسیدن به او هراسی ندارم . نه ، نمی توانم فراموشش کنم ,با او زنده ام با او نفس می کشم دردنیا تنها اوست که دوستش دارم . وقتی که شبها گریه میکنم آرزو میکنم بمیرم نمی دانم شاید نباید به این زودی عاشق میشدم ، ولی شدم در یک لحظه عاشقش شدم یک عشق پاک . هر شب آرزو میکنم از هر راهی که شده خبری از او به من میرسید که آیا دوستم دارد یا نه ؟ اگر فقط این را می فهمیدم . اگر عاشقم بود عاشقش هستم ولی اگر عاشقم نبود

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد