دنیای من : نازنین و غزل و افسانه

دوستدار همیشه گی نازنین و غزل و افسانه

دنیای من : نازنین و غزل و افسانه

دوستدار همیشه گی نازنین و غزل و افسانه

به که گویم

به که گویم غم این قصه ی ویرانی خویش

غم شبهای سکوت و دل بارانی خویش

 

گله از هیچ ندارم نکنم شکوه از او

که شدم بنده ی پا بسته و سودایی خویش

 

به کدامین گنه این گونه مجازات شدم

همه دم نالم و سوزم ز پشیمانی خویش

 

من از این پس شده ام راوی و گویم همه شب

غزل چشم تو و قصه ی نادانی خویش...!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد