دنیای من : نازنین و غزل و افسانه

دوستدار همیشه گی نازنین و غزل و افسانه

دنیای من : نازنین و غزل و افسانه

دوستدار همیشه گی نازنین و غزل و افسانه

تو

گلدونای اطلسی توی حیاط خشکیده بی تو
رفتی و خنده رو هیشکی رو لبام ندیده بی تو
چشم تو با بی زبونی هی می گفت منو نمیخوای
خیلی وقته که تو حتی توی خواب من نمیای
جای خالیت توی خونه مث خاری به چشامه
هنوزم اسم قشنگت شب و روز حرف لبامه
از اون روزای خوب حالا برام چی مونده
همه فراق تو به دل غصه نشونده
من و یه خونه ی پر از خاطره ی تو
بیا که طاقتی به این دلم نمونده
جای خالیت توی خونه مث خاری به چشامه
هنوزم اسم قشنگت شب و روز حرف لبامه
ابرای پاره پاره خبر میدن بهاره
درخت یاس خونه گل میکنه دوباره
چشمای خسته ی من هوای گریه داره
کاشکی یکی بیاد و از تو خبر بیاره
جای خالیت توی خونه مث خاری به چشامه
هنوزم اسم قشنگت شب و روز حرف لبامه
گلدونای اطلسی توی حیاط خشکیده بی تو
رفتی و خنده رو هیشکی رو لبام ندیده بی تو
چشم تو با بی زبونی هی می گفت منو نمیخوای
خیلی وقته که تو حتی توی خواب من نمیای
جای خالیت توی خونه مث خاری به چشامه
هنوزم اسم قشنگت شب و روز حرف لبامه


 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد