دنیای من : نازنین و غزل و افسانه

دوستدار همیشه گی نازنین و غزل و افسانه

دنیای من : نازنین و غزل و افسانه

دوستدار همیشه گی نازنین و غزل و افسانه

جوک و اس ام اس

ترکه میره جبهه فرداش بر میگرده میگن چرا برگشتی؟ میگه پدر سوخته ها به قصد کشت تفنگ بازی میکردنrolling eyes

رشت زلزله میاد رشتیه میگه وای زنم وای زنم میگن خوب چرا نجاتش نمی دی ؟ میگه : از کجا بدونم تو کدوم خونست
silly

آن که مست آمد ودستی به دل ما زد و رفت در این خانه ندانم به چه سودا زد و رفت خواست تنهایی ما را به رخ ما بکشد تنه ای بر در این خانه ی تنها زد و رفت

عشق فراموش کردن نیست بلکه بخشیدن است عشق گوش کردن نیست بلکه درک کردن است عشق دیدن نیست بلکه احساس کردن است عشق جا زدن و کنار کشیدن نیست بلکه صبر کردن و ادامه دادن است

برای کشتن یک پرنده، یک قیچی کافیست لازم نیست آن را در قلبش فرو کنی یا گلویش را با آن بشکافی پرهایش را بزن خاطره ی پزیدن با او کاری می کند که خودش را به اعماق دره ها پرت می کند

چشمانت را برای زندگی می خواهم اسمت را برای دلخوشی می خوانم دلت را برای عاشقی می خواهم صدایت را برای شادابی می شنوم دستت را برای نوازش و پایت را برای همراهی می خواهم عطرت را برای مستی می بویم خیالت را برای پرواز می خواهم و خودت را............ .. برای پرستش
party

کاش می شد سه چیز را از کودکان یاد بگیریم: بی دلیل شاد بودن و پای کوبیدن* همیشه سرگرم کار بودن و بیهوده ننشستن* حق و خواسته خود را با تمام وجود خواستن و فریاد زدن

یکی محبت می کنه و یکی ناز می کنه !اونی که ناز می کنه همیشه محبت می بینه اما اونی که محبت می کنه همیشه تنهای تنهاست

در زندگی باران نباش که فکر کنند خودت را با منت به شیشه میکوبی ؛ ابر باش تا منتظرت باشند که بیایی
rose

عشق مثل آب میمونه.....که میتونی توی دستت قایمش کنی..آخرش یه روز دستت رو باز میکنی میبینی نیست... قطره قطره چکیده بی انکه بفهمی.. اما دستت پر ازخیسی خاطره است

پرسید به خاطر کی زنده هستی؟ با اینکه دلم می خواست با تمام وجودم داد بزنم "بخاطر تو" بهش گفتم به خاطر هیچ کس. پرسید پس به خاطر چه زنده هستی؟ با اینکه دلم فریاد میزد "به خاطر تو" با یک بغض غمگین گفتم به خاطر هیچ چیز. ازش پرسیدم تو به خاطر چی زنده هستی؟ در حالیکه اشک تو چشمانش جمع شده بود گفت به خاطر کسی که به خاطر هیچ زنده است

عشق را وارد کلام کنیم تا به هر عابری سلام کنیم و به هر چهره ای تبسم داشت ما به آن چهره احترام کنیم زندگی در سلام و پاسخ اوست عمر را صرف این پیام کنیم عابری شاید عاشقی باشد پس به هر عابری سلام کنیم

بسته ام در خم ابروی تو امید دراز/ان مبادا که کند دست طلب کوتاهم/بامن راه نشین خیزو سوی میکده آی/تادر آن حلقه ببینی که چه صاحب جاهم

چاه هم با من و تو بیگانه است نی صد بند برون آید از آن، راز تو را فاش کند درد دل گر بسر چاه کنی خنده ها بر غم تو دختر مهتاب زند گر شبی از سر غم آه کنی

قلب مثل دو تا اتاق دیوار به دیوار هست که یکی از اتاقها غم و دیگری شادی. می گن آرام بخند که تو اتاق بقلی غم را بیدار نکنی دن جای پات میان و میرن .

ثمره عمر آدمی یک نفس است و آن نفس از برای یک همنفس است گر نفسی با نفسی هم نفس است آن یک نفس از برای عمری بس است
praying

وقتی کسی ناراحتت می‌کنه 42 تا ماهیچه استفاده میشه تا اخم کنی، اما فقط 4 تا ماهیچه لازمه تا دستت رو دراز کنی و بزنی پس کله‌اش

دیروز روز جهانی آوارگان بود, توقع داشتم یه تبریک خشک و خالی به ما میگفتی که یه عمریه آوارتیم

انسان عاشق زیبایی نمی شود بلکه آنچه عاشقش می شود در نظرش زیباست
love struck

پـــیــش آتــــش دل شمع و پر پروانه یکیست گـــر بــه سـر حـد جنونت ببرد عشق "عماد" بی وفــــائی و وفـــاداری جــــانـــانـه یکیست

پیش ما ســوختگان مسجد و میخانه یکیسـت حرم و دیر یکی، ســــبــحه و پیمانه یکیست اینـهمه جنگ و جدل حاصل کوته نظری است گر نـظر پاک کنی کـــعـــبه و بـتخانه یکیست هرکــسی قــــصـــه شـــوقـش به زبــانی گوید چون نـکو مینگرم حاصل افـــســـانه یکیست ایـــن همه قــــصه ز سودای گرفـتاران است ورنه از روز ازل دام یـــکـــی، دانه یـکیست

ترکه داشت گریه می کرد. باباش پرسید چی شده؟ گفت: عاشق شدم! باباش گفت حالا عاشق کی هستی؟ گفت: هر کسی که شما صلاح بدونی
hee hee
 
 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد