کوچه ی عشاق وباران های تند، لحظه های عاشقی یادت که هست
گفته بودی من گل ناز توام!!!! بوسه بر دست ودهان یادت که هست
دغدغه های دوباره دیدنم ، بعد هر قول وقرار ، یادت که هست
آن نگاه مهربان وخیره هم ، لحظه ی دیدارمان یادت که هست
دست از دستم نمی کردی رها، داغی ودیوانگی یادت که هست
روزهای سرد پاییز ومحبت های تو، آن همه پروانگی یادت که هست
با من از عشق و وفا گفتی ورفتی نازنین، صحبت از مهر وصفا یادت که هست
بوسه های داغ ما در زیر باران خزان، عشق بازی هایمان یادت که هست
ابرهای صورتی وخانه های کاغذی، راستی! رویاهایمان یادت که هست
بغض هاواشکهای تلخمان وقت وداع،دوستت دارم همیشه،هایمان یادت که هست
رفتی وجا مانده ام از کوچ تو، این منم آن مریم دیوانه ات یادت که هست
کاش در دهکده عشق فراوانی بود
من از نیش زبان گاه و بی گاهت، کمی رنجیده ام
ازنمک پاشیدنت بر زخم هایم هم، کمی رنجیده ام
گرچه این بی مهریت از روی اجبارست ، لیک
باز از سردی گفتارت، ولی رنجیده ام
قصه های دل سپردن را تو می دانی عزیز
چون تو بیگانه شدی با غصه ها ، رنجیده ام
گرچه ما جرمی نکردیم وجدایی سهم ماست
فاصله عادت شدت، از این یکی ، رنجیده ام
گرچه این زخم زبان دیگران عادت شده
تا کجا؟ تا آسمان از دستشان، رنجیده ام
باز هم بی خوابی وبی تابی من را نبین
این دروغی بیش نیست، کز دست تو رنجیده ام
سلام دوست گرامی
وبلاگ روح زایی با مطلبی پیرامون انرژی خلاق روح آپ است و مشتاقانه در انتظار حضور سبز شما و پیام سبزتان.
باتشکر انجمن انرژی زایی و روح زایی.