گله دارم از ابرها که نباریدند تا بلکه غم های ما را به طراوت خویش بشویند
گله دارم از ستاره ها که خاموش شدند و عقده هامان را به روشنی صبح سپردند
گله دارم از زمین که دهان باز نکرد تا ما را با همه غم ها و غصه ها فرو کشد تا دیگر
کسی ما را اینگونه افسرده و غمگین نبیند
و گله دارم
گله دارم از فلک که حتی لحظه ای بر وفق مراد ما نچرخید تا ما نیز طعم خوشی را آنگونه