-
عشق
دوشنبه 28 خرداد 1386 09:40
به یادم باش عشق من یادم کن گاهی که به دل دارم اهی تو که از دردم اگاهی یه دنیا یه دنیا عاشقم من بدون که به عشقت صادقم من تو مست خویش ومن مست عشقم اگه نباشی می میرم بیا که عمر از سر گیرم تاستم با یادت شادم اخه دلبر جون با یادت دیگه از غمها ازادم یه دنیا یه دنیا عاشقم من بدون که به عشقت صادقم من تو مست خویش ومن مست عشقم...
-
مرگ
دوشنبه 28 خرداد 1386 09:20
صدای باران را می شنوی ؟ منتظر نباش که شبی بشنوی از این دلبستگی های ساده ، دل بریده ام ! که عزیز بارانی ام را ، در جاده ای جا گذاشتم ! یا در آسمان ، به ستاره ی دیگری سلام کردم ! توقعی از تو ندارم ! اگر دوست نداری ، در همان دامنه ی دور دریا بمان ! هر جور تو راحتی ! باران زده ی من ! همین سوسوی تو از آن سوی پرده ی دوری...
-
زندگی
سهشنبه 8 خرداد 1386 15:08
-
ترانه ها
سهشنبه 8 خرداد 1386 11:17
سیاوش قمیشی - غروب چشمای منتظر به پیچ جاده دلهره های دل پاک و ساده پنجره ی باز و غروب پاییز نم نم بارون تو خیابون خیس یاد تو هر تنگ غروب تو قلب من می کوبه سهم من از با تو بودن غم تلخ غروبه غروب همیشه واسه من نشونی از تو بوده برام یه یادگاریه جز اون چیزی نمونده چشمای منتظر به پیچ جاده دلهره های دل پاک وساده پنجره ی باز...
-
تقدیم به تک ستاره زندگیم افسانه
یکشنبه 6 خرداد 1386 15:20
تقدیم به تک ستاره زندگیم افسانه ای کاش: اسمت را برای همیشه در قلبم ننوشته بودم و عشقت را برای همیشه در دلم جای نداده بودم ولی حالا که این کارا کرده ام برای همیشه دوستت خواهم داشت و هیچگاه و در هیچ مکانی از کاغذ و برگه قلبم حذف نکرده و نخواهد کرد پس: دوست دارم دوست دارم یه عالمه دوست دارم به وسعت یه آسمون به وسعت...
-
گل
جمعه 4 خرداد 1386 15:29
-
سال نو مبارک
چهارشنبه 23 اسفند 1385 10:57
بوی باران٬ بوی سبزه٬ بوی خاک شاخه های شسته٬ باران خورده٬ پاک آسمان آبی و ابر سپید برگهای سبز بید عطر نرگس٬ رقص باد نغمه شوق پرستوهای شاد خلوت گرم کبوترهای مست نرم٬ نرمک می رسد اینک بهار خوش به حال روزگار خوش به حال چشمه ها و دشتها خوش به حال دانه ها و سبزه ها خوش به حال غنچه های نیمه باز خوش به حال دختر میخک که می...
-
باران
یکشنبه 29 بهمن 1385 13:10
باز ای باران ببار بر تمام لحظه های بی بهار بر تمام لحظه های خشک خشک بر تمام لحظه های بی قرار باز ای باران ببار بر تمام پیکرم موی سرم بر تمام شعر های دفترم بر تمام واژه های انتظار باز ای باران ببار بر تمام صفحه های زندگیم بر طلوع اولین دلدادگیم بر تمام خاطرات تلخ و تار باز ای باران ببار غصه های صبح فردا را بشوی تشنگی...
-
عشق حسین
یکشنبه 29 بهمن 1385 12:27
دیوانه، دیوانه، میرفتم غلندری، مستانه، مستانه، میگفتم علی علی، با آه و، با ناله، میرفتم به القمه، زیر لب، میگفتم، مولاتی یا فاطمه، بوی یاس و، حرم عباس و، خدای احساس و، کربلا، بوی لاله، حرم سه ساله، صبوی عشق، صدای هل، من ناصرش، قلبمو از، جا میکنه، اگه به دادش، نرسی، دشمن رو سینش، میشینه...
-
ساده دل
یکشنبه 29 بهمن 1385 12:06
باز خانه ی بی نشون اتاق بی کس ومن و کتاب دل... خیلی سخته اون احساسی رو که تو دلت داری نتونی به زبون بیاری خیلی تلخه نوشته شده های سرنوشتو نتونی باور کنی... این نوشته ها تلخ و شیرین اند... امان از نوشته های تلخ...امان از باز بی او ماندن!امان از تنهایی! امان از تحمل!امان از باور نکردن دوری عشق! من عاشق دیوانه ناچار...
-
دل
یکشنبه 29 بهمن 1385 11:36
آن زمان ، از شاخسار ترد سیب نو بهار مهر و شادی می دمید . از زمین زنده ، آوند گیاه خون گرم زندگانی می مکید . شوق پنهانی به دل می آفرید باد نمنک بیابان های دور ، ذره هایش در مشامم می نشست بوی زن می داد و بوی خون شور . طعم سوزان سحرگاه سپید درد را می کشت و شادی می فزود . نور نیروبخش خورشید بلند خواب را از پلک چشمان می...
-
برای تو ( افسانه )
یکشنبه 29 بهمن 1385 10:07
برای تو من به هوای کوی تو همسفر صبا شدم همسفر صبا شدم من به هوای کوی تو فدای خاک پای تو بی دل و بی نشان شدم بی دل و بی نشان شدم فدای خاک پای تو خسته ی این ریای تو قصه ی هر زبان شدم قصه ی هر زبان شدم خسته ی این ریای تو عشق منو جفای تو پیر کدامیک شوم پیر کدامیک شوم عشق منو جفای تو شاه خود و گدای تو شهره به شهر خود شدم...
-
سرنوشت
یکشنبه 29 بهمن 1385 09:43
با تو تا انتهای خط سرنوشت. چه خوشایند است رقص قلم بر صفحه ی احساس چه زیباست نقش تو را ترسیم کردن بر آسمان خیال! زیبا ترین سلامها بر تو باد ای عشق من ! دوستت دارم حتی از خورشید و ماه بیشتر. حتی از زندگی و جوانه های سبز بیشتر. یادت هست غروبهای باران و عشق را و من که عمق عشقمان را می سنجیدم در نگاهت! یادت هست خنده ها را...
-
قشنگن نگاه کن
یکشنبه 29 بهمن 1385 09:01
دلم ای دوست به غوغای تو چه کند کشته ی عشق تو با تیر ملامت چه کند آرام کی گیرد دل دیوانه ی من پندش مده بندش منه در خانه ی من سر گرم های و هوی خود میماند امشب این مایه ی شور وشر مستانه ی من در خلوت شبهای خاموشی که دارم جز غم نکوبد حلقه بر کاشانه ی من سر میکشد چون شعله از جانم غم ودرد زان خنده ی گرم تو در پیمانه ی من در...
-
عشق
شنبه 28 بهمن 1385 12:26
-
غم
شنبه 28 بهمن 1385 12:18
هق هق تلخم رو بشنو توی کوچه های خلوت این خود عشقه عزیزم نه بهانه است نه یه عادت غصه هام رو به تو گفتم اما چی ازت شنوفتم یه نفس هم نفسم باش نزار از نفس بی افتم گریه هام رو تو ندیدی هرچی گفتم نشنیدی من کدوم عهد رو شکستم که از عشق من بریدی... وقتی شقایق مرد ، گلهای باغ همه ماتم گرفتند و از جویبار خواستند برای گریستن ، به...
-
سه قطره
شنبه 28 بهمن 1385 11:58
دریغا که بار دگر شام شد سراپای گیتی سیه فام شد همه خلق را گاه ارام شد مگر من که رنج و غمم شد فزون جهان را نباشد خوشی در مزاج بجز مرگ نبود غمم را علاج ولیکن در ان گوشه در پای کاج چکیده است بر خاک سه قطره خون... گفتم که چیست فرق میان "شراب" و" اب" که این یک کند خنک دل و ان یک کند کباب! گفتا:که اب : خنده عشق است در...
-
پریشان
شنبه 28 بهمن 1385 11:50
من اگر روح پریشان دارم من اگر غصه هزاران دارم گله از بازی دوران دارم دل گریان،لب خندان دارم به تو و عشق تو ایمان دارم من همون تنهاترینم که دلم رو به عشق تو سپردم تو همون امید بودنی که به امید تو هنوز نمردم من همون خیلی دیوونم که همیشه عاشقت میمونم تو همون معشوق نابی که روز و شب اسمتو میخونم من همون خسته ترینم که دیگه...
-
سکوت مرگ
شنبه 28 بهمن 1385 11:23
سکوت مرگ ... سکوتم یک دنیا سخن است ! سخن مردی که سخت از پا افتاده ... آری ! زخم خنجر کارش را ساخته ! خنجری آشنا از پشت بر قلب بی رمقش فرو رفته و او را به سوی آخرین نفس کشانده... سکوتم یک دنیا بغض است ! بغضی نشکفته ... بغضی که سیل اشک را در خود نهفته! بغضی به غربت باران ! بارانی گل آلود شده!!! سکوتم یک دنیا احساس است !...
-
تا که بودیم
سهشنبه 17 بهمن 1385 15:57
می خواستم زندگی کنم در را بستند می خواستم ستایش کنم گفتند خطرناک است می خواستم عاشق شوم گفتند گناه است می خواستم گریه کنم گفتند بهانه است می خواستم بخندم گفتند دیوانه است به راستی سخن گفتم گفتند بیهوده است پس فریاد زدم.................... زندگی را نگه داریت می خواهم پیاده شوم ای تو شرابه شعرهای من تو ای گل خیال من...
-
بخون خوشت میاد
سهشنبه 17 بهمن 1385 15:47
من که میدانم شبی عمرم به پایان میرسد نوبت خاموشی من سهل و آسان میرسد من که میدانم که تا سرگرم بزم و مستی ام مرگ ویرانگر چه بی رحموشتابان میرسد پس چرا عاشق نباشم پس چرا عاشق نباشم من که میدانم به دنیا اعتباری نیست نیست بین مرگ و آدمی قول و قراری نیست نیست من که میدانم اجل ناخوانده و بیدادگر سرزده می آید و راه فرای نیست...
-
هوای گریه
یکشنبه 15 بهمن 1385 14:26
هوای گریه نبسته ام به کس دل ، نبسته کس به من دل چو تخته پاره بر موج ، رها رها رها من ز من هر آنکه او دور ، چو دل به سینه نزذیک به من هر آنکه نزدیک ، از او جدا جدا من نه چشم دل به سویی ، نه باده در صبویی که تر کنم گلویی ، به یاد آشنا من ستاره ها نهفتم در آسمان ابری دلم گرفته ای دوست ، هوای گریه با من غم میون دو تا...
-
درهم
یکشنبه 15 بهمن 1385 14:13
بی مهر رخت روز مرا نور نماندست وز عمر مرا جز شب دیجور نماندست هنگام وداع تو ز بس گریه که کردم دور از رخ تو چشم مرا نور نماندست می رفت خیال تو ز چشم من و می گفت هیهات از این گوشه که معمور نماندست وصل تو اجل را ز سرم دور همی داشت وز دولت هجر تو کنون دور نماندست نزدیک شد آندم که ر قیب تو بگوید دور از رخت این خسته ی رنجور...
-
آخری رو بخون
یکشنبه 15 بهمن 1385 13:27
عمری که اجل در عقبش می تازد هرکس غم وغصه می خورد می بازد پس غم وغصه مخور ای عاقل که دنیا بی دمی کام تو را می سازد شمع سوزان توام اینگونه خاموشم نکن از کنارت می روم اما فراموشم نکن آموخته ام که... آموخته ام ... که بهترین کلاس درس دنیا، کلاسی است که زیر پای پیرترین فرد دنیاست آموخته ام ... که وقتی عاشقید، عشق شما در...
-
اینم تیم محبوب من
شنبه 14 بهمن 1385 17:43
تاریخچه : شاهین باشگاهی بود که در سال 1321 به دست یک معلم به نام دکتر عباس اکرامی با همکاری و همراهی گروهی از بهترین جوانان کشور که عمدتاً دانشجو بودند ، بنا نهاده شد و مفاخر بزرگی چون امیرمسعود برومند ، امیر عراقی ، شکیبی ، فاخری ، انصاری ، دکتر نادر افشار ، مرحوم پرویز دهداری ، حسینعلی کلانی ، جعفر کاشانی ، همایون...
-
پس از مرگم
یکشنبه 8 بهمن 1385 15:29
اسرار ازل را نه تو دانی و نه من وین حل معما نه تو دانی و نه من هست از پس پرده گفتگوی من و تو چون پرده بر افتد نه تو مانی و نه من خرم آن روز کزین منزل ویران برم راحت جان طلبم از پی جانان برم درین سرای بی کسی کسی به در نمی زند به دشت ملال ما پرنده پر نمی زند یکی ز شب گرفتگان چراغ بر نمی کند کسی به کوچه سار شب در سحر نمی...
-
خنده دار
شنبه 7 بهمن 1385 18:49
آدمس ام رو بده این موشهای با مزه رو نگاه کنید
-
اس ام اس های دوست داشتنی؛
شنبه 7 بهمن 1385 18:43
-
مادر
شنبه 7 بهمن 1385 18:39
تاج از فرق فلک برداشتن جاودان آن تاج بر سر داشتن در بهشت آرزو ره یافتن هر نفس شهدی به ساغر داشتن روز، در انواع نعمت ها و ناز شب بتی چون ماه در بر داشتن صبح، از بام جهان چون آفتاب روی گیتی را منور داشتن شامگه، چون ماه رویا آفرین ناز بر افلاک و اختر داشتن اینم تقدیم به همه مادرهای خوب و مهربون چون صبا در "مزرع سبز فلک"...
-
یکی بود یکی نبود
شنبه 7 بهمن 1385 18:17
زیر این طاق کبود یکی بود یکی نبود مرغ عشقی خسته بود که دلش شکسته بود اون اسیر یه قفس شب و روزش بی نفس همه آرزوهاش پر کشیدن بود و بس تا یه روز یه شاپرک نگاشو گوشه ای دوخت چشش افتاد به قفس دل اون بد جوری سوخت زود پرید روی درخت تو قفس سرک کشید تو چش مرغ اسیر همه دلتنگی رو دید دیگه طاقت نیاورد رفت توی قفس نشست تا که از...