-
راه ابراز عشق
سهشنبه 8 دی 1388 11:19
یک روز آموزگار از دانش آموزانی که در کلاس بودند پرسید آیا می توانید راهی غیر تکراری برای ابراز عشق ، بیان کنید؟ برخی از دانش آموزان گفتند با بخشیدن عشقشان را معنا می کنند. برخی «دادن گل و هدیه» و «حرف های دلنشین» را راه بیان عشق عنوان کردند. شماری دیگر هم گفتند «با هم بودن در تحمل رنجها و لذت بردن از خوشبختی» را راه...
-
دلمان خوش است ...
سهشنبه 8 دی 1388 11:15
دلمان خوش است که می نویسیم و دیگران میخوانند و عده ای می گویند ، آه چه زیبا ، و بعضی اشک می ریزند و بعضی می خندند دلمان خوش است به لذت های کوتاه ، به دروغ هایی که از راست بودن قشنگترند ، به اینکه کسی برایمان دل بسوزاند یا کسی عاشقمان شود با شاخه گلی دل می بندیم ، و با جمله ای دل می کنیم دلمان خوش است به شب های دو نفری...
-
قاصدک غم دارم
سهشنبه 8 دی 1388 11:14
قاصدک غم دارم، غم آوارگی و دربدری، غم تنهایی و خونین جگری قاصدک وای به من همه از خویش مرا می رانند، همه دیوانه و دیوانه ترم می خوانند مادر من غم هاست،مهد و گهواره ی من ماتم هاست، قاصدک دریابم! روح من عصیان زده و طوفانیست، آسمان نگهم بارانیست قاصدک غم دارم،غم به اندازه سنگینی عالم دارم، غم من صحراهاست،افق تیره او...
-
باز محرم آمد
یکشنبه 29 آذر 1388 15:17
باز محرم آمد و اشک هایش برای حسین باز محرم آمد و ناله هایش برای زینب باز محرم آمد و دلتنگی هایش برای رقیه باز محرم آمد و دل شکستگی هایش برای عباس دهه اول محرم که می شود بغض عجیبی روی سینه ام سنگینی می کند و اشک ها در چشمم دو دو می زند و منتظر تلنگری است که جاری شود ... کاش به جای این همه دل نازکی کمی هم از صبر زینب می...
-
امشب از خیال تو ...
چهارشنبه 15 مهر 1388 18:53
باز امشب از خیال تو غوغاست در دلم آشوب عشق آن قد و بالاست در دلم خوابم شکست و مردمک چشمم به خون نشست تا فتنه ی خیال تو برخاست در دلم خاموشی لبم نه ز بی دردی و رضاست از چشم من ببین که چه غوغاست در دلم من نای خوش نوایم و خاموشم ای دریغ لب بر لبم بنه که نواهاست در دلم دستی به سینه ی من شوریده سر گذار بنگر چه آتشی ز تو...
-
اس ام اس های عاشقانه
سهشنبه 14 مهر 1388 15:53
عاشقان هرچند مشتاق حال دلبرند / دلبران در عاشقی از عاشقان عاشقترند . . . ------------------- در این شب ها اگر باران چشمانت فرو ریخت / کویر قلب ما را هم دعا کن . . . ------------------- تو طراوت باران ، تو سخاوت زمینی / تو کرانه های قلبم ، بهترین ، تو بهترینی . . . ------------------- به لبخنذی مرا از غم رها کن / مرا...
-
تک درخت
سهشنبه 3 شهریور 1388 11:26
من تک درختم در بیابان بی آب تشنه با خشک شدن فقط یک قدم فاصله دارم چه کنم که به خاطر آرزویی که دارم مقاومت می کنم آرزویی مهال و ناشدنی آرزویی خنده دار آرزو دارم که به تو برسم به تو آدرس تو را از آن کلاغ گرفتم آدرسی نامشخص در جنگل فرسخها دور از من میدانم که به تو نمی رسم چه کنم که این دلم قانع نمی شود کاش میشد خاک...
-
گوشه نشی
سهشنبه 3 شهریور 1388 11:24
همیشه فکر می کردم فراموش شدن مثل فراموش کردن سخته اما اشتباه می کردم آدما باهم فرق دارن بعضی ها زود فراموش می کنند و بعضی ها هم مثل من ... کاش ما آدما مثل کامپیوتر بودیم اونوقت هرچیزی که نمی خاستیم اما دوسش داشتیم و فراموش کردنش برامون سخت بود مشکلی نداشتیم دلیتش می کردیم... خیلی ها میگن آدم نباید فکر کنه که خودش فقط...
-
اشتباه
سهشنبه 3 شهریور 1388 11:22
گفته بودم بر می گردم اما ... کاش شب رو برای رفتن انتخاب نکرده بودم اون شب انگار یکی فردا رو پنهون کرده بود اون شب انگار یکی ساعت رو خواب کرده بود اون شب انگار یکی اسرار می کرد برو اون شب انگار یکی ماه رو رو شونه های من آویزون کرده بود کاش می تونستم اون لحظه رو پس بگیرم کاش می تونستم با تو باشم کاش شب رو برای رفتن...
-
درس آرتور به جهانیان
سهشنبه 3 شهریور 1388 11:21
آرتور اش از قهرمانان تنیس ویمبلدون هنگام عمل قلب در سال 1983 به علت دریافت خون آلوده به ویروس اچ آی وی به بیماری ایدز مبتلا شد . زمانی که وی در بستر مرگ قرار داشت هر روز نامه های زیادی از اقصی نقاط جهان از جانب طرفدارانش دریافت می کرد . یکی از نامه هایی که به دست وی رسید بدین مضمون بود : چرا خداوند تو را برای مبتلا...
-
نفرین ...
سهشنبه 3 شهریور 1388 11:18
غربت من هر چی که هست از با توبودن بهتر آخر خط زندگی این نفسایه آخره وقتی دارم با هر نفس از این زمونه سیر می شم وقتی با یه زخم زبون از این و اون دلگیر می شم این آخر راه دیگه باید که تنها بمیرم تنها تو اوج بی کسی تو غربت آروم بگیرم باید برم باید برم باید که بی تو بپرم آخ که چه سنگین می زنه این نفسایه آخرم سکوت من نشونه...
-
مرگ من
سهشنبه 3 شهریور 1388 11:16
مرگ من روزی فرا خواهد رسید در بهاری روشن از امواج نور در زمستانی غبار آلود دور یا خزانی خالی از فریاد و شور مرگ من روزی فرا خواهد رسید روزی از این تلخ و شیرین روزها روز پوچی همچو روزان دگر سایه ای امروزها دیروزها دیدگانم همچو دالانهای تار گونه هایم مرمر های زرد ناگهان خوابی مرا خواهد ربود من تهی خواهم شد از فریاد و...
-
آدمک
پنجشنبه 29 مرداد 1388 15:09
آدمک آخر دنیاست بخند آدمک مرگ همین جاست بخند ، دست خطی که تو را عاشق کرد شوخی کاغذی ماست بخند ، آدمک خر نشوی گریه کنی کل دنیا سراب است بخند ، آن خدایی که بزرگش خواندی به خدا مثل من و تو تنهاست بخند
-
دلارام
پنجشنبه 29 مرداد 1388 15:04
دلارام دلم ، آرام من کو؟ درین باران غم ، پس بام من کو ؟ دلارام دلم کو ؟ آن نگاه کو ؟ برین کشتی شکسته ، ناخدا کو ؟ پس آن رویای دیروزی کجا رفت ؟ اسیر باد پاییزی چرا رفت ؟ دلارام دلم ، دلتنگم از دل که ای دل ، پای رفتن مانده در گل برای زخم جان ، کو جان پناهی ؟ دلم می سوزد و در سینه آهی دلارام دلم ، آرام من کو ؟ درین باران...
-
دلتنگی
پنجشنبه 29 مرداد 1388 15:00
ولی با دلتنگیات چه میکنی؟ نگو که دلتنگ نیستی، چرا که نمیتوانی غمی که این روزها در ته چشمت موج میزند را پنهان کنی. انگار هنوز خو نگرفتهای به درختانی که هیچ وقت پشتشان قایمباشک بازی نکردهای، پنجرههایی که بوی قرمهسبزی آشپزخانه را به کوچه هدیه نمیکنند، کوچههایی که در آن ها گم نشدهای و خیابانهایی که تو را به...
-
خط آخر
پنجشنبه 29 مرداد 1388 14:12
چند تا چشمه خشک بشه چند تا پری جادو کنه پلک من برفهای چند زمستون رو پارو کنه چند نفر تو خواب من آسه بیان خسته برن تا غروب خاطره عشق تو رو جارو ک نه
-
به همین سادگی تو رفتی
پنجشنبه 29 مرداد 1388 14:10
به همین سادگی تو رفتی و رد پای رفتنت رو ، رو دلم جا گذاشتی...به همین سادگی من تنها شدم...تنها تر از خاطره های با هم بودنمون که حالا غبار فاصله اونها رو پشت دستهاش قایم کرده...تو که رفتی دلم به جرم عاشقی محکوم به مرگ در حبس ابد شد و برای چشای بیقرارم حکم انتظار صادر شد...اما جرم من فقط عاشقی بود همین... عطر خیالت دیگه...
-
دارم از تو نگات میرم
شنبه 24 مرداد 1388 12:04
دارم از تو نگات میرم دارم با غصه هات میرم دارم با حرف خاموشت با بغض خنده هات میرم کی می دونه کجا می رم ؟ کی می دونه چرا میرم ؟ کی می دونه پرم اما چه سرد و بی صدا می رم؟ دل من نازنینم باز تنهایی چه کرده با توکه با من نمی ایی؟ چرا دادی خودت رو دست رویاهات چرا افسوس خوردی واسه فرداهات دل من نازنینم دست از او بردار شکستی...
-
فاصله
جمعه 23 مرداد 1388 10:32
گفتی که مرا دوست نداری گله ای نیست بین من و عشق تو ولی فاصله ای نیست گفتم که کمی صبر کن و گوش به من کن گفتی که نه باید بروم حوصله ای نیست پرواز عجب عادت خوبیست ولی حیف تو رفتی و دیگر اثر از چلچله ای نیست گفتی که کمی فکر خودم باشم و آن وقت جز عشق تو در خاطر من مشغله ای نیست رفتی تو خدا پشت و پناهت به سلامت بگذار بسوزد...
-
چقدر سخته
جمعه 23 مرداد 1388 10:20
چقدر سخته که بغض داشته باشی، اما نخوای کسی بفهمه. چقدر سخته که عزیزترین کست که یه عمری باهاش بودی، ازت بخواد فراموشش کنی. چقدر سخته که سالگرد آشنایی با عشقت رو بدون حضور خودش جشن بگیری. چقدر سخته که روز تولدت، همه بهت تبریک بگن، جز اونی که فکر می کنی به خاطرش زنده ای. چقدر سخته که غرورت رو به خاطر یه نفر بشکنی، بعد...
-
بر سنگ مزار
جمعه 23 مرداد 1388 10:18
الا، ای رهگذر ! منگر! چنین بیگانه بر گورم چه می خواهی؟ چه می جویی، در این کاشانه ی عورم؟ چه سان گویم؟ چه سان گریم؟ حدیث قلب رنجورم؟ از این خوابیدن در زیر سنگ و خاک و خون خوردن نمی دانی! چه می دانی ، که آخر چیست منظورم تن من لاشه ی فقر است و من زندانی زورم کجا می خواستم مردن!؟ حقیقت کرد مجبورم چه شبها تا سحر عریان، به...
-
چشمک
پنجشنبه 1 مرداد 1388 16:11
به چشمک اینهمه مژگان به هم مزن یارا که این دو فتنه بهم می زنند دنیا را چه شعبده است که در چشمکان آبی تو نهفته اند شب ماهتاب دریا را تو خود به جامه خوابی و ساقیان صبوح به یاد چشم تو گیرند جام صهبا را کمند زلف به دوش افکن و به صحرا زن که چشم مانده به ره آهوان صحرا را به شهر ما چه غزالان که باده پیمایند چه جای عشوه...
-
خیانت
سهشنبه 26 خرداد 1388 12:42
یادته گفتی داریم برای همدیگه یه شرط که بمیریم اگه داشته باشیم قلب سنگ و سرد باشیم همیشه برا هم مثل دارو و مرحم اگه خوب نشدیم همدیگرو بکنیم کفن اما فهمیدیم عشق بینمون بوده خنثی فقط می کردیم براهم تظاهر و ادعا تو قرارا فقط به همدیگه میکردیم سلام یه چیزی کم داشتیم مثل موسیقیه بی کلام روزامون شده بود مثل کاغذای باطله که...
-
قصه من و تو
سهشنبه 26 خرداد 1388 12:41
دلم مثل دلت از جنس سنگ نیست چشام مثل چشات از همه رنگ نیست ما دوتا باهم بودیم مهربون مثل قناریها به جون هرچی عاشقه دوستی ما یه جنگ نیست زندگیمون بهاری بود ولی ابر بهار نداشت دلهای اسیر ما حتی راهی واسه فرار نداشت مثل مهتاب بودیم و گریه تو کارمون نبود دل نامهربون تو مگه با دل من قرار نداشت می دونم رسم همه عشقهای خوب...
-
آنکه چشمان تو را اینهمه زیبا کرده ...
چهارشنبه 2 اردیبهشت 1388 12:17
-
عشق دستمال کاغذی به اشک !
چهارشنبه 2 اردیبهشت 1388 12:12
عشق دستمال کاغذی به اشک ! دستمال کاغذی به اشک گفت: قطره قطرهات طلاست یک کم از طلای خود حراج میکنی؟ عاشقم ! با من ازدواج میکنی؟ اشک گفت: ازدواج اشک و دستمالِ کاغذی! تو چقدر سادهای خوش خیال کاغذی! توی ازدواج ما تو مچاله میشوی چرک میشوی و تکهای زباله میشوی پس برو و بیخیال باش عاشقی کجاست! تو فقط دستمال باش!...
-
بر ماسه ها نوشتم ...
شنبه 24 اسفند 1387 16:16
بر ماسه ها نوشتم دریای هستی من از عشق توست سرشار این را به یاد بسپار بر ماسه ها نوشتی ای همزبان دیرین این آرزوی پاکی است اما به باد بسپار
-
دو تا کارت پستال خفن
شنبه 24 اسفند 1387 16:11
-
مراسم غسل تعمید مسیحیان در رودخانه سرد و منجمد!
پنجشنبه 15 اسفند 1387 14:09
یلی ها معتقد هستند که "غسل کردن با آب" از اعتقادات دین یهود وارد مسیحیت شده است. اما با دیدن آداب و رسوم دینی مختلف متوجه این نکته می شویم که "تطهیر شدن با آب" به نوعی در تمام ادیان و مذاهب وجود دارد. در واقع غسل کردن با آب جاری به منظور منزه شدن از گناهان از "هندوییسم" به عنوان قدیمی...
-
غم
پنجشنبه 15 اسفند 1387 13:54
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 وقتی از مادر متولد شدم ..صدایی در گوشم طنین انداخت که بعد از این با تو خواهم بود. به او گفتم تو کیستی؟ گفت : غم! فکر کردم غم عروسکی خواهد بود که من بعدها با اون بازی خواهم کرد. ولی بعدها فهمیدم!! که من عروسکی هستم در دستان غم …